معجر شعله ورت خورده به دیوار گلم

ساخت وبلاگ

شاخه های ثمرت خورده به دیوار گلم
ناله های جگرت خورده به دیوار گلم

هر زمان از در این خانه گذشتم گفتم:
که همینجا پسرت خورده به دیوار گلم

گریه بر محسن شش ماهه ی مظلوم کنی
هر زمان که نظرت خورده به دیوار گلم

بوسه می زد به رخ و سینه و دستت هر روز
بوسه گاه پدرت خورده به دیوار گلم

خم شدی، تا شده ای، مثل رکوعی زهرا
استخوان کمرت خورده به دیوار گلم

اثر کوچه از این حال خرابت پیداست
به گمانم که پرت خورده به دیوار گلم

تازه فهمیدم از این روی گرفتن انگار
گوشه ی پلک ترت خورده به دیوار گلم

همه ی صورت و موی سر تو سوخته است
معجر شعله ورت خورده به دیوار گلم

این کبودی رخت جای فقط سیلی نیست
آه، قرص قمرت خورده به دیوار گلم

پهلو و بازو و این روی کبودت یعنی
همه ی برگ و برت خورده به دیوار گلم

وحید محمدی

بیت های سوخته...
ما را در سایت بیت های سوخته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : beithayesookhtea بازدید : 151 تاريخ : دوشنبه 1 مرداد 1397 ساعت: 21:03