من زینبم اما کمی نیلی تر از پیش

ساخت وبلاگ


من آن عقیله، بضعه ی پاک بتولم
من روضه خوان مقتل آل رسولم

من کوه صبرم، داغِ غم بسیار دیدم
من مادرم بین در و دیوار دیدم

من فرق خونین پدر را دیده ام... آه
در طشت خون، لخته جگر را دیده ام... آه

ای وای من دیدم تمام صحنه ها را
بالای تل، غوغای شمر و ضربه ها را

من کاخ ظلم شامیان ویران نمودم
با خطبه های حیدری طوفان نمودم

من کوفه را یک بار دیگر فتح کردم
من شام را با چند دختر فتح کردم

من زیر و رو کردم بساط ظالمان را
من آبرو بردم، تمام کافران را

پیغمبرم، پیغام تو تا شام بردم
اما هزاران سنگِ رویِ بام خوردم

من زینبم با سینه ای خون و دلی ریش
من زینبم اما کمی نیلی تر از پیش

ای عالم و آدم گرفتار و فقیرت
بودم بلاگردان طفلان اسیرت

هر چند زینب بعد تو بی بال و پر شد
هر جا که آمد ضربه ای، زینب سپر شد

از کربلا تا شام خوردم تازیانه
سر تا به پایم گشته چون گل پر نشانه

برخیز و خواهر را ببین، ای یار زینب
من زینب شرمنده ام، سالار زینب

رفتیم از این خاک غربت با رقیه
برگشته ام حالا ببین ... اما رقیه


برچسب‌ها: اشعار روضه حضرت زینب, اشعار روضه اربعین, مدح و مرثیه حضرت زینب, شعر روضه, شعر آئینی بیت های سوخته...
ما را در سایت بیت های سوخته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : beithayesookhtea بازدید : 157 تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1396 ساعت: 16:25