بیت های سوخته

متن مرتبط با «ما را بس دانلود» در سایت بیت های سوخته نوشته شده است

به خواب غفلت اگر مانده ام سحرها را

  • مناجات با خدابه خواب غفلت اگر مانده ام سحرها راولی صدا زده ای عبد بی سر و پا رابیا همین شب اول بگو که بخشیدیبیا همین شب اول قبول کن ما راگناه پشتِ گناه آمد و زمینم زدچنان که برده ز یادم مسیر دریا رابه گریه ی سحری کاش عادتم بدهیکمی به من بچشان لذت تماشا رااسیر غفلتم و مرگ رفته از یادمبگو چه کار کنم قبر و هول آنجا رابه آبروی علی... آبروی ما نرودبه زیر پرچم اوئیم صبحِ فردا رابه عشق شاه نجف عاقبت به خیر شویماگر علی بزند پای نامه امضا رابه غیر روضه به جایی نمی برم راهیرها نمی کنم این تکیه گاه و مأوا رانگیر از من بیچاره کنج هیئت رانگیر از من دل مرده این مسیحا راــــــــــــــــــــــــــ کفن برای تو پیدا نشد عزیزاللهحصیر شد کفن شاه... کارِ دنیا را!!!۲۱ اسفند ۱۴٠۲وحید محمدی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دست ما پیش کسی جز تو نمی گردد دراز

  • شعر مناجات با امام حسین(ع)ما در این درگاه دنبال مقامی نیستیمما پی چیزی به غیر از این غلامی نیستیمبا تو ما را می شناسند ای کریم مهربانبی تو ما نزد کسی اصلا گرامی نیستیمما کبوترهای جلد کنج باب القبله ایمخاک درگاهیم ما، دنبال بامی نیستیمدست ما پیش کسی جز تو نمی گردد درازدر گدائی پخته ایم و غرق خامی نیستیماز ازل مُهر غلامی علی بر ما زدندما به جز نام علی دنبال نامی نیستیماین دهه یاد لبت ما آب کمتر خورده ایماین دهه ناآشنا با تشنه کامی نیستیمعاقبت از روضه ی روز دهم دق می کنیمدر رفاقت با تو اهل بی مرامی نیستیموحید محمدی@beithayesookhte بخوانید, ...ادامه مطلب

  • رسید فصل بهار و بهار ما نرسید

  • مناجات با امام زمان عجدر آغاز سال جدیدــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرسید فصل بهار و بهار ما نرسیدبهار عمر گذشت و نگار ما نرسیدکجاست مرهم غم های بی شمار علیدوای زخم دل داغدار ما نرسیدبه شوق دیدن رویش به صبح خیره شدیمچقدر خیره شدیم و سوار ما نرسیدکجاست نور امید نجات این عالمکجاست صبر و قراری، قرار ما نرسیدچقدر چله گرفتیم تا ببینیمشولی به منزل مقصود بار ما نرسیدهزار حرف مگو بین سینه بود و کسیبه داد این دل بیمار و زار ما نرسیدچقدر گریه نوشتیم پای غربت اوچقدر گریه نوشتیم... یار ما نرسیدبه جد بی کفنش می کنم توسل، چونبه جز حسین کسی هم به کار ما نرسیدــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــفدای گریه ی آن مادری که می فرمود:دو قطره آب به این شیرخوار ما نرسیدوحید محمدی۲۹ اسفند ۱۴٠۱ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • هم دخترت رنگ اسارت را ندیده...

  • مرثیه حضرت موسی بن جعفر علیه السلامشکر خدا نعش تو را بی سر ندیدندزخم سنان بر روی آن پیکر ندیدندشکر خدا که شیعیان بودند آن روزمردم تو را بی یار و بی یاور ندیدندشکر خدا آن روز دخترها نبودندپای تو را آن لحظه ی آخر ندیدنددوری تو از خانواده بد نبوده__وقتی تنت را این چنین لاغر ندیدندساقت شکسته بود اما سینه ات رادر زیر پای سرخ یک لشکر ندیدندآقا خدا را شکر مردم حنجرت رادرگیر با کندی یک خنجر ندیدندهر چند روی تخته ی در بود جسمتاما در آن زخمی ز میخ در ندیدندهم دخترت رنگ اسارت را ندیدههم خواهرانت غارت معجر ندیدندهم پیکرت عریان نمانده روی خاک وهم غارت انگشت و انگشتر ندیدندجانم فدای آن غریبی که به جسمشجایی برای بوسه ی خواهر ندیدندوحید محمدی۲۵ بهمن ۱۴٠۱ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دائما هجران چرا؟ از وصل هم چیزی بگو

  • شعر مناجات با امام زمان عجو گریز به روضه سیدالشهدا علیه السلامبی سر و سامانم ای محبوب، سامانم بدهتو سر و سامان به این حال پریشانم بدهدائما هجران چرا؟ از وصل هم چیزی بگودرد دادی خب بیا این بار درمانم بدهباطنا کور است چشمم که نمی بینم تو راآی خورشید سحر، نوری به چشمانم بدهاین گناه افتاده به جانم، نجاتم میدهی؟؟ چشم پاکی مثل چشمان شهیدانم بدهزود می لرزد دلم وقت گناه و معصیتیا اباصالح خودت قوت به ایمانم بدهاز کنار اسم تو ساده گذشتم، عفو کنبا همین یابن الحسن، چشمان گریانم بدهمن همیشه روزی اشکی فراوان خواستملطف کن در روضه ها اشک فراوانم بدهکربلا، مشهد، نجف، آقا نمی دانم فقطروزی ام را از همانجا که نمی دانم بدهیک زیارت لطف کن من را ببر با خود حرمدر حرم روضه بخوان، سوز حسین جانم بده...... با سلام روضه ات بر جان ما آتش بزن: السلام ای کشته ی دور از وطن، ای بی کفن...وحید محمدی۳٠ دی ۱۴٠۱ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • گریه کمتر کن گلم، گریه برایت خوب نیست

  • شعر روضه حضرت زهرا سلام الله علیهازبان حال امیرالمؤمنین علیه السلام در کنار بسترالسلام ای سوره کوثر چطوری؟ بهتری؟السلام ای یاس پیغمبر چطوری؟ بهتری؟السلام ای لاله ی پرپر چطوری؟ بهتری؟السلام ای بهترین مادر چطوری؟ بهتری؟ای چراغ خانه ی حیدر چنین سو سو نزنپیش چشمان امیرالمؤمنین سو سو نزنچند وقتی هست اینجا هم نشین بستریمثل من لبریز از درد دل و درد سریگاه بهتر می شوی و گاه گاهی بدتریبا علی حرفی بزن این روزهای آخریبا صدای گریه ات هر بار هق هق می کنمخوب شو جان علی، با رفتنت دق می کنمچند وقتی هست که حال هوایت خوب نیستگریه کمتر کن گلم، گریه برایت خوب نیستباز حال بازوی مشکل گشایت خوب نیستفاطمه برخیز... حال بچه هایت خوب نیستباز با یک خنده ات این خانه را آباد کنحیدرت را از غم و رنج و محن آزاد کنفاطمه بی خوابیِ بسیار پیرت کرده استکنج بستر این تن تب دار پیرت کرده استآتش و میخ و در و دیوار پیرت کرده استتیزی و داغی آن مسمار پیرت کرده استهیچ کس باری ز روی شانه هایت برنداشتفاطمه ای کاش اصلا خانه ی ما در نداشتبس که اشک از دیده ی کم سو گرفتی فاطمه،چند روزی هست با غم خو گرفتی فاطمهزیر چادر دست بر پهلو گرفتی فاطمهاز علی هم چند باری رو گرفتی فاطمه*زیر چادر دست بر پهلو بگیر اما بمانباشد اصلا دست بر زانو بگیر اما بمان*این غمِ همواره همراهت عذابم می دهددردهای سخت و جانکاهت عذابم می دهدسرفه های گاه و بی گاهت عذابم می دهداین سیاهی بر روی ماهت عذابم می دهدچند روزی بیشتر مهمان این ویرانه باشباز هم نانی بپز، گرمای این کاشانه باشمحور هر پنج تن، حال تو بهتر می شودای به قربان تو من، حال تو بهتر می شودبا حسین و با حسن، حال تو بهتر می شودپس نزن حرف از کفن، حال تو بهتر می شوداستراحت کن عزیزم که تنت تب می کندکارهای, ...ادامه مطلب

  • کنج خانه پدری پیر تو را می خواند

  • مناجات با امام زمان(عج) و گریز به روضهعصر هر جمعه ی دلگیر، تو را می خوانددم به دم کوچه ی تقدیر تو را می خواندمادری چشم به راه است بیایی از راهکنج خانه پدری پیر تو را می خواندندبه ها اشک شد و از تو نیامد خبریقطره ی اشک سرازیر تو را می خواندعالمی منتظر جلوه ی مولایی توستهر نفس قبضه ی شمشیر تو را می خواندننگ بر ما چو ببندیم به غیر از تو امیدصبح و شب عرصه ی تدبیر تو را می خواندیازده قرن گذشت از غم تنهایی تودل وامانده ی ما دیر تو را می خواندمادری پشت در خانه صدایت می کردمادری خسته... زمین گیر تو را می خوانددارد از حنجره ای خشک صدا می آیددختری در غل و زنجیر تو را می خوانداز همان ساعت سه ساعت سر ساعت حزنعصر هر جمعه ی دلگیر تو را می خواندوحید محمدی ۲۶ مهر ۱۴٠۱ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شب تا به سحر زدند من را

  • دیدی چٍقدَر زدند من را؟ در کلّ سفر زدند من راهر وقت شکست چوبٍ نیزهبا تیر و سپر زدند من رابابا، جلوی رباب عمداًبا تیرِ سه پر زدند من رادارم اثری ز تازیانهبر کتف و کمر... زدند من رایک زجر بسم نبود انگارهفتاد نفر زدند من راما بعد تو خواب هم نداریمشب تا به سحر زدند من رادور و بر ما شلوغ کردنددر بین گذر زدند من راپهلوم شکست لحظه ای کهبر کوبه ی در زدند من راصد بار به سنگِ روی دیواربا صورت و سر زدند من رادیدند یتیمم و اسیرمدختر وَ پسر زدند من راگهگاه برام گریه کردندبا دیده ی تر زدند من رابدجور دلم شکست، وقتیپیش تو پدر، زدند من راایامِ کنار تو چه خوش بودانگار نظر زدند من رادور سر تو شراب خوردندآتش به جگر زدند من رابا چوب لب تو را شکستندبر سینه شرر زدند من راآثارِ عمو نداشتن بوداینقدْر اگر زدند من راوحید محمدی۹ شهریور ۱۴٠۱@beithayesookhte بخوانید, ...ادامه مطلب

  • عزیزمانی تو ...

  • شعر مناجات با امام زمان عجل الله فرجهو گریز به روضه حضرت زینب علیها السلامچقدر منتظر و بی قرارمانی توشبیه ابر بهاری ز مهربانی توحضور گرم تو احساس می شود دائمهمیشه و همه جا در کنارمانی توبگیر دست مرا تا به آسمان برسممنم که اهل زمینم‌، وَ آسمانی توکریمی و همه جا حرف این کرامت هاستخدا کند که مرا هم زِ در نرانی توسه شنبه های توسل، میان زائرهاگمان کنم که در این صحن جمکرانی تودعای پشت سر ما دعای وتر شماستشبیه فاطمه در فکر نوکرانی توچه حاجتم به دو دنیا، که من تو را دارمخوشم چو بنده، نوازی، به تکه نانی توبه یاد نوکری و نوکرت به یادت نیستبه جان فاطمه امّا عزیزمانی توخدا کند که بیایی شبی به این روضهخدا کند که شبی روضه را بخوانی توبخوان به یاد غم عمه ای که می فرمود:عزیز فاطمه، مضروب خیزرانی توعزیز فاطمه‌، خواهر نداشتی تو مگرکه جای دامن من، دست این و آنی تووحید محمدیتقبل منا هذا القلیل۲۹ دی ۱۴۰۰ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • به نام نامی زهرا ...

  • شعر مدح حضرت زهرا سلام الله علیهاشعر ولادت حضرت زهرا سلام الله علیهابه نام نامی زهرا به نام مادرهاسلام ما به امام تمام مادرهاکه فاطمه است همیشه امام مادرهابه لطف فاطمه هستم غلام مادرهاغلام خانه ی زهرا حسابمان کردندبرای نوکری اش انتخابمان کردندهزار شکر، نوشتند نوکرش باشیمهزار شکر که گفتند قنبرش باشیمگدای خانه ی او تا به آخرش باشیماجازه داد به ما، حلقه ی درش باشیمبه روی شانه ی خود دست رحمتی داریمغلام فاطمه ایم و چه عزتی داریمبهشت زیر قدم های مادرانه ی اوستبهشت گوشه ی دنجی ز آشیانه ی اوستبهشت زمزمه های شب و شبانه ی اوستبهشت گرمی نان و تنور خانه ی اوستقسم به گردش دستاس و گرمی نانشنشسته ایم سر سفره های احسانشتنور عالمیان گرم شد به برکت اوشدند خلق، خلائق همه به علت اوقسم به شوکت زهرا، قسم به عزت اوبه عرش و فرش می ارزد فقط دو رکعت اوسلام ما به قیام و قعود و یا رب اوسلام ما به قنوت و به سجده ی شب اوز نور خنده ی زهرا زمین منور شدز عطر نان تنورش زمان معطر شدبه لطف بردن نامش شراب، کوثر شدبه یمن مقدم او حالمان که بهتر شد،خدا به برکت زهرا پناهمان بخشیدبه حب فاطمه، مولا گناهمان بخشیدبه حب فاطمه اینجا که راهمان دادندثواب کوه به یک ذره کاهمان دادندبه زیر چادر زهرا، پناهمان دادندبرات اشک به غم های شاهمان دادندشدیم گریه کن، روضه ی حسین و حسنیکی بدون حرم شد، یکی بدون کفن ...وحید محمدی۲ بهمن ۱۴۰۰  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شکر خدا دیدم دوباره پرچمت را

  • دوشنبه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۹ - 4:3 - وحید محمدی - مناجات با امام حسین علیه السلام/شب اول محرمشکر خدا دید, ...ادامه مطلب

  • هر کس ادب کرده به تو تاج سر ماست

  • چهارشنبه دوازدهم شهریور ۱۳۹۹ - 2:54 - وحید محمدی - شعر ابتدای جلسهمناجات با امام حسین علیه السلامو گریز ب, ...ادامه مطلب

  • چیزی از پیکر نمانده

  • چهارشنبه دوازدهم شهریور ۱۳۹۹ - 4:30 - وحید محمدی - شعر روضه دفن شهدای کربلاتن ها به روی خاک مانده، سر نما, ...ادامه مطلب

  • علی بن اربابمان آمده

  • به نام علی و خدای علیفقط می نویسم برای علیمنم در دو عالم گدای علیسر و جان و روحم فدای علیسپردم دلم را به مولا علیبگو یا علی یا علی یا علیدوباره تب و تابمان آمدهببین نور مهتابمان آمدهببین درّ نایابمان , ...ادامه مطلب

  • خدا نکرده دلم را به این و آن ندهی

  • اگر به حال دل خسته ام توان ندهیاگر که اشک بصر را به من روان ندهیبه وقت یوم حسابم، حساب من پاک استاگر که صبح قیامت به من امان ندهیهزار توبه شکستم ولی حواسم نیستبرای توبه تو شاید دگر زمان ندهیبزن ولی جل, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها